داستان های ناتمام

آخرین مطالب

سندرم نق زدن

چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۵۲ ق.ظ

هرازچندگاهی! پر از افکاری میشم که سرتاپا بوی نق زدن میدن! یعنی پی هر کدوم از این فکرام رو که بگیرم، آخرش به غر زدن میرسم... نمیدونم چرا این گاهوقت ها اینطوری میشم... نمیدونم چطوری و بعد از چند وقت تموم میشن... نمیدونم اییییین همه افکار پر از نق زدن از کجا و از کی تو ذهنم یه گوشه واسه خودشون نشسته بودن... و یه سری هاشون رو حتی درک هم نمیکنم... فقط میدونم بعد چند روز خوب میشم. همین! 


ب.ن: داشتم از همین دچار نق زدن شدن هام واسه دوستم می گفتم، به من میگه پذیرش کن(یعنی به مرحله ای رسیدم  که اکت رو من داره اجرا میشه =)) ) و من نمیدونم هنوز حتی چیو باید بپذیرم...

توی فیلم یادم نیست انگار احضار بود( گفت اسم رو و من شدیدا در به خاطر سپردن اسامی دچار مشکلم) وقتی میخواستن یه روح رو از جسم تسخیری بیرون بندازم باید حتما اسم اون روح رو می گفتن!! تا وقتی ندونم مشکل دقیقا کدومه و علت اصلی شروع این حالت ها واسه چیه،هیچی حل نمیشه! 

۹۷/۰۲/۲۶
Jandark

نظرات  (۳)

توی پرانتز: لااقل یه زیرنویس فارسی برا اصطلاحات تخصصی بذار بفهمیم چی میگی. :)
غلط‌املایی و تایپی به کنار.
.
و اینکه داشتم فکر می‌کردم که چی میشه که بعد چند روز خوب میشیم؟ یادمون میره؟ اون مشکلمون حل میشه؟ یا چی؟ شایدم یه مشکل بزرگتر جاش رو پر می‌کنه و از درجه اعتبار می‌اندازدش. 
پاسخ:
تو پرانتز: چشم 😅😅

و اینکه، نه! اصولا مشکلمون حل نمیشه! اصلا دلیل اینکه این حالت دوره ای اتفاق می افته نشون میده مشکل حل نشده! و گفتم دیگه، تا وقتی که نفهمیم از بین همه ی مشکلامون، دقیقا کدوم مشکل داره اینقدر آزار دهنده با روانمون بازی میکنه، این چرخه همچنان ادامه پیدا میکنه! 
دلیل دوره ای بودنش هم میتونه این باشه که ذهنمون به طور خودکار و ناخودآگاه، چون نمیتونه در کشمکش دائم باشه، یه مدت مشکل رو می فرسته به حالت غیرفعال، بعد یه اتفاقی می افته که یه جرقه ی کوچیک دوباره از حالت غیرفعال به حالت هشیار درش میاره و ادامه ی چرخه...
بنظرم اون خوب شدنه چندتا دلیل مستقل میتونه داشته باشه که سختترینش عادت کردنه.!
نقاشی و غرق زدن همیشه هم بد نیست، حتی لازمه هرازگاهی بشینیم و به دنیا فحش بدیم، باهاش دعوا کنیم و حسابی حالش رو بگیریم، بخواییم منت کشی کنه تهش بهش لبخند بزنیم و همراهش، همراه یار همیشگی. :)
پاسخ:
آره خب میتونه عادت کردن هم باشه! بهش میگن برگشت به نقطه ی استقرار و بی تفاوت شدن نسبت به تجربیات منفی، که یکی از راهکارهای ما واسه سازگاری به حساب میاد!
ولی خب من چندان با اینکه حالش رو بگیرم و منتظر منت کشی باشم، کنار نمیام، یا حداقل بعدش لبخند نمیتونم بزنم! 😅
این حال خیلی طبیعی ه
بنظرم ولی از یه روزی آدم از نق زدن خسته میشه. که رو میاره به رفتارهای دیگه مثل بی تفاوتی و سکوت
پاسخ:
طبیعی که... اینو باید از آدمهایی که این روزا بهشون غر میزنم پرسید D: 

بی تفاوتی و سکوت تحملش سخت تره!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی