داستان های ناتمام

آخرین مطالب

از مورد علاقه ها :)

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۴۰ ق.ظ

تو: تو دنیای تخیل همه‌چی ممکنه.

من: ولی تو واقعیت نیست...  :(

تو: تو واقعیت خیلی چیزا ممکن نیست. مهم اینه چقدر قادریم دنیای واقعی‌مون رو شبیه دنیای تخیلی بسازیم.

من: دنیای واقعیم رو که شبیه تخیل نمیسازم! تخیل تخیله! تو واقعیت باید واقعی زندگی کرد!

تو: به قول معروف، آدم همون چیزیه که بهش فکر می‌کنه.

من: چیزایی که بهشون فکر میکنیم دنیای آرمانیمون هستن! و رسیدن به دنیای آرمانی چیز راحتی نیست که همیشه فکرش رو میکنیم. گاها حتی دنیامون از دنیای آرمانیمون فرسنگ ها فاصله داره و در کل وقتی پرسشنامه ی رضایت از زندگی جلومون میذارن نمره ی 50 به بالا میگیریم ازش! اینقدر که یاد گرفتیم با هرچیزی که داریم با همون کنار بیایم.

تو: رسیدن به دنیای آرمانی حتی امکان‌پذیر هم نیست! ولی دلپذیرتره که سعی کنیم دنیای واقعیمون رو شبیه دنیای آرمانی بسازیم تا این‌که دنیای آرمانی‌ای داشته باشیم که زیر سلطه‌ی دنیای واقعی مچاله شده.

من: دنیای واقعی ما از قوانین دنیای آرمانی مون پیروی نمیکنه! پس ساخت دنیای واقعی با الگو برداری از دنیای آرمانیمون، فقط تناقض های دنیای واقعیمون رو بیشتر میکنه. قوانین دنیای واقعی، چه اونایی که بقیه واسمون گذاشتن و چه حتی اون قوانینی که خودمون واسه دوام آوردن تو این دنیا، واسه خودمون بنا کردیم، اینقدر قوانین مسخره و دست و پاگیری هستن که ...

تو: نه الزاماً! دنیای واقعی یه بستره با یه سری قانون طبیعی و یه سری قانون مصنوعی (که خودمون ساختیم). من نمیتونم این بستر رو تغییر بدم ولی میتونم بنایی در این بستر ایجاد کنم که بیشترین هماهنگی رو با دنیای آرمانیم داشته باشه! همیشه هر قانونی/اعتقادی/قاعده‌ای/باوری/نگرشی/دیدگاهی که بشه ازش سرپیچی کرد، توان پیشرفت و بهتر شدن داره. این یعنی قابل تغییره و مطلقاّ صحیح و الزام‌آور نیست!

من: نه، من میخوام بر پایه ی دنیای آرمانیم، یک اتفاق رو تو دنیای واقعیم شکل بدم، اینقدر بستر های قبلی ایجاد شده تو این دنیا، با اون چیزی که من میخوام متفاوته، و اینقدر قوانین مسخره ای واسش وجود داره که تلاش های من واسه رسیدن به اون دنیای آرمانی، فقط به بارم اضافه میکنه، و حتی وقتی پیاده سازیش میکنم هم اصلا شبیه اون اصل آرمانیش نمیشه! یه کپی مصنوعی میشه که راه به جایی نمیبره

تو: قرار نیست شما در کلبه‌ی اسرارآمیز کوچک جنگلیتون هر روز با هفت پادشاهِ عادل اقلیم‌های سرزمین خیالیتون نهار بخورید! ولی میتونید در آپارتمان معمولی کسالت‌آورتون هر روز رو با صبحانه‌ای در کنار هفت کتاب مورد علاقتون شروع کنید!


ب.ن: و من هنوز هم چیزهایی رو میخوام که با قوانین مسخره ی دنیای واقعی اطرافم سازگاری نداره و مزخرف ترین چیز ممکن همین منم که دارم سازگاری نشون میدم! 
ولی حالا از این گذشته، چطور میشه این مکالمه ها رو دوست نداشت... 
:)
۹۷/۰۳/۰۹
Jandark

نظرات  (۶)

مکالمه خوب پیش رفتا. تا یه جاهایی با تو موافق بودم. ولی از یه جایی به بعد حرفاش حالت شعاری گرفت. جمله‌های آخرش که دیگه کاملاً شعار بود. دنیای واقعی اطرافمون گاهی اوقات یک قوانینی داره که با هیچ عقل سلیمی جور در نمیاد. حالا چرا ما باید باهاش سازگاری نشون بدیم؟ و یک درجه بالاتر، اگه بخوایم سازگاری نشون ندیم راه چاره چیه؟
پاسخ:
با تو موافق بودی یا من؟ D:
قوانین مسخره... من خیلی وقتا باهاش سازگاری نشون ندادم و البته خیلی وقتا هم سختی این ناسازگار بودنم رو کشیدم ولی نمیشه زیاد پافشاری کرد، گاهی باید سازگار بود تا انرژی واسه ناسازگاری های بعدی جمع بشه!
من که دنیای خیالیم مثل فیلم هندی میمونه ، در حد آمیتاباچان . البته یبارم سعی کردم مرد عنکبوتی بشم اما با آدم خیالی ذهنم جور نبود . نقشم خیلی حساس و پیچیده است کلا 
پاسخ:
من دنیای خیالیم شبیه کتاب ها و فیلم علمی تخیلی هاست همیشه! سوپر هیرو نمیشم خیلی!
حالا چرا فیلم هندی؟ :)) 
شاید چون خیلی باحالن . همش میزنن و میرقصن و بیخیال فردان :)))
پاسخ:
آها :))
هر چی قانون علمی هم هست نقض میکنن:)))
از اون مکالمه هایی هست که تا آخر دنیا میشه بحث کرد :)

ولی در کل نظرم اینه که حتی اگه فکر میکنی نمیتونی هم باید دنبال کاری که میخوای بری و دنبال دنیای آرمانیت باشی
زندگی از نظر من همینه سختی همیشه هست چه دنبال دنیای آرمانیت نباشی و چه باشی هیچ فرقی هم نمیکنه یه جا ، سختی یکی کمتره ولی یه جای دیگه بیشتر میشه و...

ولی اگه دنبال دنیای آرمانیت نباشی بعداً حسرت میخوری و این حسرت رو به طور اشتباه به نسل های بعدی انتقال میدی
در اصل نه خودت دنبال هدفت یا همون دنیای آرمانیت رفتی و نه گذاشتی نسل بعد تو برن
:))
پاسخ:
ببین
بحث تلاش و من میتوانم و این مثبت اندیشی ها نیست... مشکل اینجاست که قوانین متفاوت هستن! تو نمی تونی یه دنیای دیگه رو بیاری تو یه دنیای دیگه با قوانین کاملا متفاوت و متناقض!
چرا نمیشه آورد البته اگه بخوای شاه پریان رو بیاری آره نمیشه ولی دنیای آرمانی منطقی رو بنظرم میشه البته تجربه انسان نشون داده هر چیزی که تصور کنه رو یه روزی میتونه بدست بیاره ولی ممکنه به شکل دیگه مثلا پرواز
کی فکر میکرد یه روزی آدما پرواز کنن و خیلی چیزای دیگه

شعار نیست دیدم که میگم
البته نمیگم 100 درصد همونه ولی 90 درصد دیدم که همون شده که میخواسته باشه

قوانین رو میشه دور زد :)

تناقض از نظر ما تناقضه خوب و بد از نظر ما تناقضه درصورتی که اگر خوب دقت کنیم اصلا خوب و بدی در کار نیست احساسات و تفکر ماست که خوب و بد رو ساخته


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی