داستان های ناتمام

آخرین مطالب

ناخودآگاهِ...

سه شنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۷، ۰۲:۰۳ ق.ظ
ناخودآگاه، حتی توانایی این رو داره که با یه شعر...
یاد شعر فروغ افتادم که دبیر ادبیات دبیرستانم تو دفترم* واسم نوشته بود**:
بدینسان‌ست که کسی می‌میرد و کسی می‌ماند هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می‌ریزد، مرواریدی صید نخواهد کرد.

... ناخودآگاهِ ...

* شاید دفتر خواهرم! چون دبیر هر دومون بود. شاید هم دفتر هر دومون!
** و البته کارت پستال که تا مدت ها روی طاقچه ی اتاقم بود( با این بخش از شعر فروغ:
همه ی هستی من آیه‌ی تاریکی‌ست/
که تو را در خود تکرار کنان/
به سحرگاه شکفتن‌ها و رستن‌های ابدی خواهد برد/
من در آن آیه تورا آه کشیدم! آه!)
۹۷/۰۷/۱۷
Jandark

نظرات  (۲)

۲۷ مهر ۹۷ ، ۰۱:۰۲ פـریـر بانو
من در آن آیه تو را آه کشیدم؛ آه...

چقدر جان‌سوزه این مصرع...
پاسخ:
اوهوم... خیلی
و اینکه چی باهاش تداعی میشه هم خیلی ناجوانمردانه ست
۲۷ مهر ۹۷ ، ۱۱:۵۱ פـریـر بانو
دقیقا‌...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی