دنیای قشنگ غیر نو
وقتایی که هیچی تو دنیای واقعی نمیتونه آشفتگی ذهنیم رو سروسامون بده! دو مدل فیلم فقط میتونن دوای پریشان خاطری باشن:
تو دنیای تخیل هرچیزی ممکنه!
اگه انتظار هرچیز عجیب و غریبی داشته باشی دیگه مهم نیست... اگه بخوای با شخصیتای کتابی که جلوت بازه، بری قدم بزنی اشکالی نداره!
اگه شب به آسمون نگاه بکنی و فک کنی یکی توی سیارک خودش داره کوه آتشفشان خاموشش رو تمیز میکنه، چون نمیشه آینده رو پیش بینی کرد، و بعد کنار گلش میشینه و شاید با یکی از حرفای گلش قاه قاه بلند بخنده! اشکالی نداره!
اگه منتظر باشی یکی شبیه خودت از یه زمان دیگه جلوت ظاهر بشه و دست بزاره رو شونه ت که: نترس بابا! چیزی نمیشه! همینطوری خوب داری میری! برو... اشکالی نداره!
تو دنیای قدیمی همه چیز ساده تره!
لازم نیست نگران باشی که تو دنیا هزارتا علم هست که تو هیچی ازش نمیفهمی!
لازم نیست نگران باشی شارژ گوشیت کی تموم میشه! باز چرا صدای فن سی پی یو رفته هوا! لازم نیست به کسی جواب بدی فایل با پسوند .nemidonamChi با چی باز میشه!
لازم نیست به زمین و زمان ... که چرا هیچ فیلترشکن کوفتی ای نمیتونه این ویدئو TEDرو واست پلی کنه!
یه جنگل کنار کلبه ی شکسته ی داغونت هست که میتونی هر وقت خواستی بدون هیچ حس بدی "بیخیال"ش بشی، و دقیقا "بیخیال"ش، راه بیافتی بری... هیشکی ازت نمیپرسه از کجایی؟ هیشکی بهت نمیگه ساعت چند باید برگردی... و بعد یه میلیون ساعت بعد میرسی مثلا یه جایی که از روبرو تا چشم کار میکنه آبشار ه و از پایین تا چشم کار میکنه آبشار... حتی دیگه مهم نیست جغرافیت چقدر داغونه و نمیدونی این آبشار کدوم کشوره و پایتختش کجاست!