I am an extrovert
من یک برونگرا هستم.
لطفا به خاطر ویژگیهای شخصیتیام، مرا قضاوت نکنید.
- من عاشق سفر کردن هستم. ولی این به خاطر بیکار و بیخیال بودن و بیمسئولیت بودن من نیست.
- همه جا حتی موقع ایستادن توی صف، موقع استراحت توی نماز خونهی مترو، موقع نشستن توی سالن انتظار اتوبوس، سرصحبت رو با نزدیکترین فرد باز میکنم. اما این نشونهی دنبال کیس بودن من نیست!
- من عاشق بحث کردنم! بخصوص با آدمهای جدید که خوب هم حرف میزنن، ولی این نشون دهندهی جنگ طلب بودن و دنبال دعوا بودن و لجباز بودن من نیست.
- من با آدمهای اطرافم راحت ارتباط برقرار میکنم، از مسئول کافه تریا و مسئول مرکز پرینت و سایت و رانندهی آژانس، تا همکلاسیها و سالبالایی و سالپایینی و استاد و هماتاقی و دوستهای دوستهام، و حتی با اونایی که میآن دم در اتاق فقط سوال کامپیوتری بپرسن و برن، ولی این به خاطر ترس از تنها شدن و از روی ظاهرنمایی نیست!
- من بیشتر وقتها در حال شوخی و مسخرهبازی هستم، با همهی اطرافیانم، ولی این دلیل نمیشه که برچسب سبکسر و الکیخوش بهم چسبیده بشه!
- من عاشق حرف زدن با بقیه هستم، سر کلاس یا توی جمع دونفره و nنفره، ولی عقدهی دیده شدن توی جمع ندارم!
- من به اندازه ی همهی درونگراها از تنهایی یک گوشه نشستن و کتاب خوندن لذت میبرم و از شنیدن یه شعر عالی توی یه آهنگ مشعوف میشم، ولی اگه ساعتها در موردش با بقیه حرف نزنم آروم نمیشم! این فقط به خاطر اینه که از به اشتراک گذاشتن حسی که دارم خوشحال میشم، نه اینکه قصد شوآف کتابخوانی و شعر و موسیقیدانی داشته باشم!
قرار نیست همهی آدمهای دنیا آروم و سربهزیر و لبخند ملیح به لب باشن و صداشون دائم زیر ۳۰ دسیبل باشه!
همیشه خندیدن و سروصدا کردن و حرف زدن و بالا و پایین پریدن و برای همه چیز خاطره داشتن و بلندگو شکسته قورت دادن، ویژگیهای خیلی از آدمهای اطرافتون هستن، که این ویژگیهاشون رو دوست دارن، فقط با همین شکلی بودن میتونن زندگی کنن، خودشون باشن و خوشحال باشن!
با این همه قضاوت کردن، مجبورمون نکنین تو لاک دفاعی مون فرو بریم و ادای درونگراها و آدمای مظلوم و آروم رو در بیاریم. باور کنید یا نه، ما آدم این کار نیستیم...
+ انرژی درونگراها از درون خودشون سرچشمه میگیره، ولی برونگراها انرژی خودشون رو از دنیای بیرون از خودشون و از ارتباطشون با بقیهی آدمها میگیرن.