هرازچندگاهی! پر از افکاری میشم که سرتاپا بوی نق زدن میدن! یعنی پی هر کدوم از این فکرام رو که بگیرم، آخرش به غر زدن میرسم... نمیدونم چرا این گاهوقت ها اینطوری میشم... نمیدونم چطوری و بعد از چند وقت تموم میشن... نمیدونم اییییین همه افکار پر از نق زدن از کجا و از کی تو ذهنم یه گوشه واسه خودشون نشسته بودن... و یه سری هاشون رو حتی درک هم نمیکنم... فقط میدونم بعد چند روز خوب میشم. همین!
ب.ن: داشتم از همین دچار نق زدن شدن هام واسه دوستم می گفتم، به من میگه پذیرش کن(یعنی به مرحله ای رسیدم که اکت رو من داره اجرا میشه =)) ) و من نمیدونم هنوز حتی چیو باید بپذیرم...
توی فیلم یادم نیست انگار احضار بود( گفت اسم رو و من شدیدا در به خاطر سپردن اسامی دچار مشکلم) وقتی میخواستن یه روح رو از جسم تسخیری بیرون بندازم باید حتما اسم اون روح رو می گفتن!! تا وقتی ندونم مشکل دقیقا کدومه و علت اصلی شروع این حالت ها واسه چیه،هیچی حل نمیشه!